واکاوی عملکرد رسانهها در جریان بلوا
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۱۳۰۵۹
فارس پلاس؛ دیگر رسانهها - ایرنا نوشت: یک سال از وقایع ناگواری که به دنبال درگذشت «مهسا امینی» در کشور رخ داد گذشت. رسانهها در این مدت با مسائل و چالشهایی سخت دست و پنجه نرم کردند؛ خبررسانی در مورد وقایع رخ داده، روایتسازی در چارچوب سیاستهای منحصربفرد رسانهای، مطالبهگری، بازتاب شفاف نظرات معترضان و حاکمیت، انتشار نظرهای کارشناسان، همه و همه در عین تلاش برای رعایت خطوط قرمز و ملاحظات مربوط به امنیت ملی و روانی جامعه، چالشهایی سخت پیش روی اصحاب رسانه قرار داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اکنون به اندازه کافی زمان گذشته تا بتوانیم عملکرد کلی رسانهها را در این مدت مورد بررسی قرار دهیم. محک ناآرامیها توان رسانههای داخلی را بیش از رسانههای خارجنشین آزمود، چرا که حرکت در مسیر باریک میان مطالبهگران و مسئولان و میانداری برای ایجاد تفاهم و درک بیشتر میان اهداف و امکانات حاکمیت با خواست و مطالبات مردم و انجام مسئولیت رسانهای در کنار تلاش برای بقا، کاری بس دشوار بود.
رسانههای فارسیزبان خارجی
ماجرای فوت دختر جوان و وقایع پس از آن با توجه به سیاستهای رسانههای خارجی فارسی زبان مبنی بر ضدیت با نظام و ایجاد نارضایتی عمومی، تا مدتها خوراک خبری دلچسبی را برای آنها فراهم کرد.
رسانههای فارسیزبان خارجی در این مدت ضمن اینکه تلاش کردند خود را تریبون معترضان نشان دهند، کوشیدند بر آتش ناآرامیها بدمند و در نهایت اعتراض را به اغتشاش و آشوب تبدیل کنند.
نقش شبکههای فارسیزبان خارجی در مقاطعی مانند آشوبهای خیابانی، دامن زدن به شایعات، دعوت به تجمعات، پوشش اخبار اپوزسیون به خصوص اعضای تشکل موسوم به منشور مهسا و ... قابل توجه بود، ضمن اینکه شاهد بودیم برخی رسانهها وارد فازهایی جدید در تقابل با جمهوری اسلامی شدند. مثال بارز در این روند، تغییر رویکرد رسانهای چون بی بی سی فارسی بود که به طور کلی مشی یکی به نعل یکی به میخ و تظاهر به بیطرفی را کنار گذاشت و برای جانماندن از کورس رقابت با ایران اینترنشنال وارد مسابقه تشویق به آشوبگری شد.
در این میان، در مواقعی شاهد تنازع این رسانهها با یکدیگر نیز بودیم بر سر مسائلی مانند تقابل طیفهای موسوم به لیبرالها، سلطنتطلبان، مجاهدین خلق (منافقین) و ... که رسانههایی مانند رادیو زمانه، ایندیپندنت فارسی، شبکه من و تو و ... را به خاطر زد و خورد این طیفها علنا روبروی یکدیگر قرار داد.
در مجموع اگرچه این رسانهها در ابتدای امر یکصدا از ناآرامی حمایت کردند و با همه ظرفیت پایههای اعتماد عمومی به نظام را مورد هدف قرار دادند، اما در میانه راه و بر سر مسالهای چون ایجاد سازوکاری واحد و نظاممند برای تقابل با نظام و زعامت جریان مخالفت با جمهوری اسلامی چندپاره شدند.
در ادامه نیز در هفتههای منتهی به سالگرد شروع بلوا، تمام تقلای این رسانههای برای روشن شدن دوباره آتش آشوب به جایی نرسید تا این بازیگران سیاسی-تبلیغاتی، بازنده بزرگ وقایع یک سال گذشته باشند و علنا سایر بازیگران مستقیم و غیرمستقیم این حوادث مانند دولت آمریکا را به دلایلی چون مذاکره با تهران و توافقات مربوط به مبادله زندانیان و آزادسازی اموال ایران به باد انتقاد بگیرند.
رسانههای داخلی
داستان رسانههای داخلی اما از همان ابتدا متفاوت با فارسیزبانهای بیگانه بود. لزوم کنشگری در چارچوب قانون فعالیت رسانهای در کشور و صد البته مسئولیتشان در مطالبهگری و پیوند میان معترضان و حاکمیت، طیفی از عملکردهای متفاوت را رقم زد؛ طیفی گسترده که در اصلِ حمایت از ثبات و همسازی در کشور غالبا همنظر بودند، اگرچه رسانههای رقیب گاه و بیگاه یکدیگر را به انواع و اقسام اتهامات مواجه کردند.
آشوب یا اعتراض؟
شناسایی ماهیت ناآرامیها از مهمترین وجوه اختلاف در رویکرد رسانهها در ارتباط با وقایع سال گذشته بود. در حالی که اغلب رسانههای اصلاحطلب ناآرامیها را از برآمده از «نارضایتی طبیعی مردم» از شرایط سیاسی و اقتصادی کشور دانسته و از «مردم معترض» نام بردند، در مقابل، روزنامههای منتسب به جریان حامی دولت و اکثریت رسانههای اصولگرا بیشتر با کلیدواژه هایی چون آشوب، اغتشاش، نفوذ و ... مسیر یکدستی را در محکومیت لشکرکشیهای خیابانی معترضان و اقدامات هنجارشکنانه و غیرقانونی بر هم زنندگان نظم و امنیت در پیش گرفتند.
رسانههای اصولگرا اساسا و اغلب از ناآرامیهای سال گذشته با عنوان «اغتشاش» نام برده و آن را حاصل سناریو و طرحهایی از پیش تعیین شده با منبعی خارجی و مغرضانه معرفی کردند.
به این ترتیب اگرچه اصلاحطلبان ریشههای درونی اعتراضات را مورد توجه قرار دادند و به بررسی و موشکافی دلایل نارضایتیها و مطالبات مردم پرداختند، رسانههای جبهه مقابلشان اغلب روی ریشههای بیرونی ناآرامیها متمرکز شده و معترضان را «فریبخورده» معرفی کردند.
بر همین مبنا، در حالی که در هفتههای نخست فوت مهسا امینی رسانههای اصلاحطلب مانند اعتماد (۲۰ مهرماه) از لزوم گفتوگو با مردم و اقناع آنها نسبت به اتفاق رخ داده از سوی حاکمیت تاکید میکردند، رسانههای اصولگرا مانند روزنامه جوان ( ۲۰ مهر)، اغلب با مخالفت با هرگونه عذرخواهی یا گفتوگو با مردم، بر لزوم حجت قانونی دانستن گزارشهای مراجع قانونی تاکید داشتند.
به این ترتیب رسانههای اصلاحطلب، به انتقاد از آنچه «جریان توجیه» و «توجیهگران» خواندند، پرداخته و رسانههای اصولگرا را به توجیه مرگ مهسا امینی در محل پلیس امنیت اخلاقی متهم کردند. به عنوان نمونه روزنامه همدلی ( ۲۸ شهریور ماه) در گزارشی با عنوان «مالهکشان مرگ» از موضعگیری اصولگرایان بر خلاف افکار عمومی انتقاد کرد.
نظرخواهی از کارشناسان؛ محور مهم رسانههای داخلی
گفتوگو با کارشناسان برای شناسایی ریشه اعتراضات و یافتن راه حل برونرفت از بحران از مهمترین محورهای برجسته رسانههای داخلی بود.
در میان رسانههای داخلی صدا و سیما کوشید در برنامههایی مانند «شیوه» میزبان نظرات مختلف باشد تا جایی که حتی چهرههای منتقد به این رسانه دعوت شدند تا زمینههای اجتماعی، سیاسی، روانی، اقتصادی و ... اعتراضات را موشکافی کنند.
پژوهش ایرنا هم پروندههایی را با موضوع واکاوی «التهابات پاییزی» از زوایای سیاسی، جامعهشناختی، امنیتی، تحولات نسلی و ...گشود با عناوین «تبیین جامعهشناسانه ناآرامیهای شهریور ۱۴۰۱»، «زنان از زبان زنان»، «عصر جدید، نسل جدید»، «دهههشتادیها؛ خصایص و خواستهها»، «سلبریتی ایرانی، جامعه و سیاست»، «ابعاد آشوب ۱۴۰۱ از دید امنیتپژوهان»، «همزیستی و همدلی در جامعه ایران؛ موانع و راهکارها» که در نوع خود بی سابقه بود. مصاحبه با دههها صاحبنظر در حوزههای گوناگون از جامعهشناسی تا سیاست و امنیت، مجموعهای بینظیر از نگاه مسالهشناسانه و راهکارجویانه را درست در زمانی ارائه داد که کمتر چهرهای حاضر به اظهارنظر درباره این موضوعات میشد
مطبوعات هم به نوبه خود در گفتوگو با کارشناسان امر، به حلاجی وقایع پرداختند. مطبوعات با رویکرد اصلاحطلبانه در این زمینه پیشرو بودند و اندک اندک رسانههای اصولگرا به این فرایند ورود پیدا کردند.
دهه هشتادیها و نگاه متفاوت رسانهها
واکاوی نسل جدید یا همان دهه هشتادیها که بازیگران اصلی تحولات شناخته میشدند، از دیگر موضوعات برجسته در رسانههای داخلی بود؛ اگرچه رویکرد هیجانی و یکسویه برخی رسانههای در ارتباط با این نسل مشهود بود.
در بحبوحه اعتراضات گزارش رسانههای چون فارس با موضوع شناخت دهه هشتادیها یا زومرها سر و صدای زیادی به پا کرد: «به وضوح مشخص است هیچ تقید دینی و سیاسی ندارند. می توان تصور کرد که هدف مهمی در زندگی به جزء خوشگذرانی ندارند که آنهم لابد با توجه به سبک زندگی آنها در کشور ما خیلی بساطش جور نیست! بیشتر من را یاد آن نوجوانی میانداختند که چند وقت پیش در اینستاگرام کلیپهای مشمئز کنندهاش با دو دختر کم سن و سالتر از خودش خاطر بسیاری از مردم را جریحهدار کرده بود.»
سایر رسانهها هم بسته به دیدگاه و سیاستهایشان به حلاجی نسل جدید و مطالباتشان پرداختند و گزارشهای زیادی در این باره منتشر ساختند. طیفی از همان ابتدا با پذیرش بیشتر نسبت به دهه هشتادیها، به بررسی این نسل پرداختند.
روزنامه جوان (۲۳ آذر) به نقل از یک کارشناس نوشت: دهه هشتادیها را فرصت ببینیم تا تب فروکش کند. اعتماد (۳ آبان) هم نسل جدید را بسیار روادارتر، دگرپذیرتر، واقعگراتر و متنوعتر از تصوری دانست که از آنان ساخته شده است.
عصر ایران در گزارش پنجم مهر خود نوشت: دهه هشتادی ها اما، اطاعت نمی کنند؛ آنها واقع بین تر از پدر و مادرهایشان هستند و لُبّ کلام شان در برابر آن بزرگ ترها این است: به جای دستور دادن، ما را "قانع" کنید. از این رو، با این نسل، نمی توان با تحکم، آمرانه و از موضع بالا سخن گفت چرا که مزیت نسبی بزرگ ترهای پیشین که داشتن اطلاعات بیشتر بود، به مدد گسترش کتاب و رسانه در بین نسل جدید از بین رفته است.
مساله خبررسانی و خبرنگاران بازداشتی
اطلاعرسانی و خبررسانی در مورد فوت مهسا امینی و وقایع پس از آن هم مساله مهمی برای انتشار گزارشهایی با رویکردهای متفاوت بود. بحث و نظر در مورد مرجعیت رسانهای و ارائه روایت اول از رخدادهای داخلی موضوعی مهم از نگاه رسانهها بود که بحث و نظرهای مختلفی در مورد حد و مرز مجاز خبررسانی شفاف را دربرداشت. نقد عملکرد رسانهها به ویژه صدا و سیما در حوادث اخیر و از دست رفتن فرصت روایت اول و شفاف، از محورهایی بود که رسانههای اصلاحطلب روی آن تمرکز داشتند.
دستگیری خبرنگاران روزنامه های شرق و هم میهن باعث شد تا این رسانه های اصلاح طلب وارد فاز جدیدی در زمینه ناآرامیها شوند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم آزادی این خبرنگاران را مطالبه کنند.
«خبررسانی جرم نیست»، «روزنامه نگاری جرم نیست» از نمونه تیترهای روزنامههای کارگزارانی چون هممیهن و سازندگی بود که در برابر تیتری چون «روزنامهنگاری جرم نیست، وطن فروشی و جاسوسی جرم است» از روزنامه کیهان، گویای بروز دوقطبی بود که در این زمینه شکل گرفت.
در برابر متهمسازی خبرنگاران بازداشتی روزنامههای اصلاحطلب از سوی روزنامههای اصولگرا، روزنامه آرمان ملی روز ۱۱ آبان به بررسی سابقه روزنامهنگاران اصولگرایی پرداخت که در سالهای اخیر به رسانههای معاند پیوستند.
دیگر محورهای برجسته رسانهها
توجه به قربانیان رخدادهای پاییز گذشته محوری بود که برخی رسانهها به آن پرداختند. رویکرد روزنامهای چون اعتماد در جریان اعتراضات قابل توجه بود؛ رسانهای که پیشگام مصاحبه با خانواده قربانیان و آسیب دیدگان و بازداشتیها حوادث پارسال شد. به عنوان نمونه این روزنامه در ۲۱ آذر ماه با پدر یکی از بازداشتیها مصاحبه کرد.
برگزاری علنی دادگاه افرادی که در جریان ناآرامیها به ارتکاب جرایم امنیتی متهم شدند از دیگر محورهای روزنامههای اصلاحطلب بود. «محاکمه علنی» کلیدواژه پرتکراری بود که گاهی در مقام تیتر برخی روزنامهها چون هم میهن نشست.
لزوم تدبیراندیشی برای برگزاری تجمعات قانونی و اجرایی شدن اصل ۲۷ قانون اساسی هم مسالهای بود که در رسانهها به چشم خورد.
همچنین انتقاد از قطعی اینترنت و محدودیت دسترسی به اپلیکیشنها و شبکههای اجتماعی و چالشهای آن به ویژه در حوزه اقتصادی و تهدید کسب و کارهای مجازی و انتقاد از کوچ اجباری مردم به پیام رسانهای داخلی در رسانههای اصلاحطلب مورد توجه قرار گرفت.
در همین چارچوب، پیامدهای روانی اعتراضات در جامعه (همدلی ۲۶ مهر، اعتماد ۲۶ مهر)، لزوم تقویت فرهنگ عذرخواهی و لزوم عذرخواهی مسئولان از مردم در زمان ارتکاب اشتباه (اعتماد ۳۰ مهر)، لزوم گفت و گوی مسئولان با جامعه (همدلی ۲۶ مهر)، لزوم تغییر در برخی قوانین و نیز مواجهه با برخی امور عرفی و اجتماعی مانند حجاب و عفاف (ابتکار ۳۱ شهریور)، راهکارهای بازگشت جامعه به آرامش، لزوم تقویت احزاب برای مطالبهگری و ... از محورهایی بود که رسانههای اصلاحطلب به طور جدیتر به آن پرداختند.
در برابر، پوشش گسترده اعتراضات در کشورهای اروپایی (کیهان ۲۶ مهر، جام جم ۳۰ مهر)، انتقاد از «دروغپردازی» و «کشتهسازی» (همشهری ۲۶ مهر)، تاکید بر سناریوی خارجی برای متوقف کردن ایران (کیهان ۲۰ مهر)، اتهامزنی به اصلاحطلبان (کیهان ۱۸ آبان)، دوقطبیسازی در مورد بازی تیم ملی در جام جهانی (کیهان اول آذر) هم در رسانههای اصولگرا برجسته بود.
در مجموع، اگرچه در میان رسانههای داخلی در نوع نگاه به ماهیت و ریشههای وقایع یک سال اخیر و چارهجویی برای بازگرداندن آرامش به کشور تفاوتهایی دیده میشود، ولی تعهد و تلاش بسیاری آنها برای عبور از بحران و بازگرداندن آرامش به کشور و به طور کلی حل مساله، فاصله معنادار میان آنها و رسانههای خارجی فارسیزبان را حفظ میکند. شاید همینجا است که اهمیت روایت اول و شفاف از رخدادها در رسانههای داخلی برجستهتر میشود؛ مسالهای که اهتمام و توجه مسئولان به آن و فراهمسازی زمینههای فعالیت شفاف و دقیق رسانهها میتواند اعتماد مخاطبان فارسیزبان و مرجعیت رسانههای داخلی را احیا کند.
پایان پیام/غ
منبع: فارس
کلیدواژه: رسانه های معاند ایرنا اغتشاشات مهسا امینی رسانه های اصلاح طلب رسانه های اصولگرا رسانه های داخلی دهه هشتادی ها رسانه ها رسانه ها رسانه ها روزنامه ها فارسی زبان ناآرامی ها مهسا امینی گفت وگو نسل جدید رسانه ای ۲۶ مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۱۳۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش اصلاحطلبان به سخنان نصیری درباره اتحاد شاهزاده و تاجزاده؛ تکرار یک شوخی بیمزه است | ارتباطی به جریان اصلاحات ندارد | واقعا یک توهم است
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران، در پی اظهارات اخیر مهدی نصیری در مصاحبه با تلویزیون بیبیسی وی خواستار آن شد که اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند؛ مطرح شدن این موضوع که شکاف بین تاج زاده و شاهزاده باید برداشته شود و همچنین این ادعا که جریان اصلاحات از جمهوری اسلامی عبور کرده است، سبب شد تا خبرنامه دانشجویان ایران به گفتگوی تلفنی با برخی از چهرههای جریان اصلاح طلب و فعالین این حوزه بپردازد و پاسخ آنها را در خصوص اظهارات مهدی نصیری جویا شود که در ادامه این گزارش مشروح مصاحبه تلفنی با فاطمه راکعی، زهرا نژاد بهرام، شهیندخت مولاوردی، مجید فراهانی، شهاب طباطبایی، محمد سالاری، سیدحسن رسولی را میخوانید:
شهابالدین طباطبایی دبیرکل حزب ندای ایرانیان در این واکنش به اظهارات اخیر اظهار مهدی نصیری اظهار داشت: اظهارات مهدی نصیری تکرار یک شوخی بیمزه و توهمی است که ۱۴۰۱ هم براندازان خارج نشین برایشان ایجاد شده بود. نه مردم و نه نخبگان سیاسی هیچکدام نگاهشان به بیرون از کشور نیست.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در ادامه گفت: اصلاح طلبی یعنی اصلاح در درون ساختار بنابراین وقتی میگوییم اصلاح طلبی یعنی خواستار اصلاحات درون نظام هستیم، معنی دیگر آن این است که نگاهی به خارج از کشور و بیرون و براندازی اساسا در میان طیفهای مختلف اصلاحطلب وجود ندارد.
طباطبایی در پایان افزود: صحبت این آدمها(مهدی نصیری) را آنقدر جدی نگیرید. این صحبت ها تکرار کمدیک توهماتِ دوسال پیش براندازها است. ما اگر واقعا در داخل کشور درست عمل کنیم، مردم احساس رضایتمندی داشته باشند اصلا به این حرفها گوش هم نمیکنند. فقط یادمان باشد به قول رهبری مگس روی زخم مینشیند ما باید برویم زخم را درمان کنیم کاری به مگسها نداشته باشیم.
شهیندخت مولاوردی فعال سیاسی اصلاح طلب و معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور دولت یازدهم نیز در این خصوص گفت: این موضوع باید از خود آقای نصیری سوال شود که چرا همچنین صحبتی داشتهاند. بنده سخنگوی جریان نیستم، حالا باید دید که در جلسات با دوستان، چه تصمیمی خواهند گرفت.
وی در ادامه افزود: من معتقد نیستم که جریان اصلاحات در کنار اپوزیسیون ایستاده باشد و همچنین جریان اصلاحات عبور از جمهوری اسلامی را کلید زده باشد و چرا که این جریان مرزبندی خود را با اپوزیسیون همواره حفظ کرده است. در تمام بیانیههایی نیز که تاکنون صادر شده است، هیچکدام همچنین صحبتی با این مضمون را تایید نمیکنند. نسبت به صحبتهای اخیر آقای نصیری هم معتقدم که اگر جریان اصلاحات بخواهد بوسیله سخنگوی خود موضع خود را روشن میکند، احتمالا در جلسهای که روز یکشنبه در پیش است ناظر به آن صحبت شود.
سیدحسن رسولی فعال سیاسی اصلاح طلب و سخنگوی ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف در در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در واکنش به مصاحبه نصیری با BBC اظهار کرد: من هم مصاحبه آقای نصیری که اخیرا در مسافرت کانادا هستند شنیدم و ایده و پیشنهادی که ایشون مطرح کردند با این عنوان که پیوندی برقرار شود بین شاهزاده و تاج زاده و سایر محورهای گفته های ایشان رو یکی دوبار مرور کردم و خواندم در مقام اظهار نظر به عنوان یک شهروند در مرحله اول و در مرحله دوم به عنوان عضوی از جبهه اصلاحات و در مرتبه سوم و بعدی به عنوان دوست نزدیک خانوادگی و همکار سابق آقای تاج زاده این نکات را عرض می کنم.
اولا اظهار نظر آقای مهدی نصیری با توجه به مواضع پیشین و فعلی ایشان در مورد این پیشنهاد خاص و هر نقطه نظر دیگری که مطرح می کنند مصلحت و مسئولیتش متوجه خودشان است. ثانیا از آنجا که در این اظهار نظر نسبت به جریان اصلاحات که یک جریانی است برخواسته از بطن و متن انقلاب اسلامی، یک جریان فکری اصیل سابقا موصوم به نیروهای خط امام و از ۲ خرداد ۷۶ به بعد موصوم به اصلاحات برخواسته از درون ساختار نظام جمهوری اسلامی است که در بخش قابل توجهی از تاریخ ۴۵ ساله حیات جمهوری اسلامی ایران این جریان ما اصلاح طلبان بخشی از ساختار رسمی بودهایم و طبعا امروز با صراحت باید نسبت به مواضع و عملکردمان در آن دوره ای که مسئولیت داشتیم منصفانه پاسخگو باشیم به عنوان مثال اگر بنده به عنوان یک فرد اصلاح طلب ۴ سال در خراسان استاندار بودم به نمایندگی از ساختار جمهوری اسلامی ایران من مسئولیت اداره بزرگ ترین استان کشور را در اختیار داشتم امروز اگر یک جریان دانشجویی در مشهد و یا در تهران از من بخواهد که تو بیا در مورد نقاط ضعف و قوت در یک گزارش عملکرد پاسخ بده حتما من مسئولیت دارم که این کار را بکنم نباید عبور کنم ازش و نه در مقام پاسخگویی در حقیقت با پرهیز از هویت انقلابی و اصلاح طلبی با یک پوشش دیگری وارد شوم در آن پوشش دیگر شاید پیوستن به جریان مخالف جمهوری اسلامی ایران باشد که جریان اصلاحات همانطور که عرض کردم به لحاظ روانشناسی و هویتی مرز روشن دارد.
اولا با اپوزسیون خارج از کشور که به تعبیر آقای نصیری شاهزاده محور است و هم با روش های حمکرانی امروز در قوای سه گانه که از نظر من، ما با این جریان هویت واحد داریم همه برخواسته از بطن انقلاب هستیم ولی نسبت به این نحوه حمکرانی ما منتقدیم دلسوزانه و مصلحانه این نکته دوم هست.
نکته سوم من نمایندگی از آقای مصطفی تاجزاده ندارم ولی همانطور که عرض کردم علاوه بر رفاقت دیرینه در یک مقطعی ما هر دو معاون وزیر کشور بودیم همسایه و روابط نزدیک داشتیم آقای تاجزاده اولا مواضعش را به صراحت اعلام کرده واضح و شفاف و هیچ چیز ناگفته ای ندارد.
در هیچکدام از این اظهار مواضع ذره ای از مرزهای هویتیش عدول نکرده من حتی به یاد دارم که آقای تاجزاده در مقطعی که معاون سیاسی وزیر کشور بودن و بعد معاون پشتیبانی و برنامه ریزی بودن خطاب به استانداران، فرمانداران، معاونین و مدیران تاکید می کردند که از رسانه های داخلی استفاده کنند حالا به هر دلیلی من نمی خواهم بگویم صحبت با رسانه های غیر داخلی در حقیقت گناه کبیره است ولی من تعصب مصطفی تاجزاده را دارم تاکید می کنم و به یاد ندارم تاجزاده با یک رسانه بیگانه تاکنون مصاحبه ای داشته باشد لذا من به عنوان یک شاهد، همکار و یک رفیق رابطه ای بین این مجموعه گفته های آقای نصیری بین شاهزاده و مصطفی تاجزاده و جریان اصلاحات به هیچ عنوان نمی بینم و انتظار دارم که تحلیلگران، اظهار نظرکنندگان که آزاد هستند در اظهار نظر مواضع خودشان شرط عدالت و انصاف را و حقوق انسانی، حقوق اساسی اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر مثل آقای تاجزاده و جریان اصلاحات را رعایت کنند و انصاف داشته باشند.
مجید فرهانی فعال سیاسی اصلاحطلب، نیز در این خصوص گفت: نصیری کیست؟ کدام مهدی نصیری؟ نمی شناسم. همان مهدی نصیری که کیهان بوده است!!!؟ من خیلی وقت مصاحبه سیاسی نمی کنم نمی دانم چرا با من تماس گرفتید؟من در این خصوص نظری ندارم و شخصا عضو جبهه اصلاحات نیستم و در این چند ساله هیچ مصاحبه سیاسی نداشتم و حرفی ندارم.
فاطمه راکعی از اعضای جبهه مشارکت ایران اسلامی، در پاسخ به سوال در خصوص اظهارات نصیری گفت: بنده باید تحقیق کنم ببینم، اگر به جریان اصلاحات نزدیک هستید با شما صحبت کنم اگر نه صحبتی با شما ندارم.!
محمد سالاری، فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیرکل حزب همبستگی ایران اسلامی، ضمن اینکه مصاحبه را به وقت دیگری موکول کرد گفت؛ حرفهای مهدی نصیری، واقعا یک توهم است.!
کد خبر 848558 برچسبها پهلوی خبر ویژه اصلاح طلبان